RSS 

 تعداد بازدید کنندگان
33876

 بازدید امروز: 31

 بازدید دیروز: 17

  دهکده رؤیاها (عشق)

[ و فرمود : ] آن که به عیب خود نگریست ، ننگریست که عیب دیگرى چیست ، و آن که به روزى خدا خرسندى نمود ، بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نبود ، و آن که تیغ ستم آهیخت ، خون خود بدان بریخت ، و آن که در کارها خود را به رنج انداخت ، خویشتن را هلاک ساخت ، و آن که بى‏پروا به موجها در شد غرق گردید ، و آن که به جایهاى بدنام در آمد بدنامى کشید ، و هر که پر گفت راه خطا بسیار پویید ، و آن که بسیار خطا کرد شرم او کم ، و آن که شرمش کم پارسایى‏اش اندک هم ، و آن که پارسایى‏اش اندک ، دلش مرده است ، و آن که دلش مرده است راه به دوزخ برده . و آن که به زشتیهاى مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد سپس چنان زشتى را براى خود روا دارد نادانى است و چون و چرایى در نادانى او نیست ، و قناعت مالى است که پایان نیابد ، و آن که یاد مرگ بسیار کند ، از دنیا به اندک خشنود شود ، و آن که دانست گفتارش از کردارش به حساب آید ، جز در آنچه به کار اوست زبان نگشاید . [نهج البلاغه]

خانه| مدیریت| شناسنامه | ایمیل


 RSS 


 اوقات شرعی


درباره من


لوگوی من

دهکده رؤیاها (عشق)

 لینک دوستان


لوگوی دوستان





آرشیو

تابستان 1384
بهار 1384


حضور و غیاب

یــــاهـو


اشتراک

 



از عشق چیزی بگـــو...؟ [شعر عاشقانه]

کاش مال من بودی
 
چه می شد نازنین در فال من بودی

که می خواهد ترا ؟ کاش مال من بودی

مرا کردی اسیرت فصل پیری، کاش

به فصل کودکی همسال من بودی

چو آن مرغی که دارد میل پرواز ، گل

نداشتم غصه گر شهبال من بودی

شدم حیران ز رویت تا ترا دیدم

به این رویت تو در آمال من بودی

ندانم ، گل به گیسویت که آویزد

که با این غصه در اقبال من بودی


¤ نوشته شده توسط سپیده ی عشق در ساعت 12:11 عصرشنبه 84 خرداد 14


لیست کل یادداشت های این وبلاگ


 

خانه| مدیریت| شناسنامه |ایمیل